وحدت جهان اسلام زیر ذرهبین رسانههای معاند
آنفلونزای نیویورکی چیست و چگونه عمل میکند؟
از مهمترین نکات مطرح شده در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دیدار مردم نجفآباد در حسینیه امام خمینی رحمهالله اشاره به تلاش دشمنان برای دوقطبی شدن ایران و دو دستگی مردم بود. مرتّباً در رادیوها و در تلویزیونها و در رسانههای گوناگونشان خبر از دوقطبی شدن ملّت ایران- یعنی دودستگیای که با همدیگر دشمنند و علیه هم تلاش میکنند- میدهند. بله، در ایران اسلامی یک دوقطبیای وجود دارد؛ دوقطبی انقلاب و استکبار.
به همین بهانه، قسمت اخیر برنامه زنده «امواج شبهه» شبکه رادیویی گفتوگو با عنوان «شگرد رسانههای معاند برای تخریب وحدت جهان اسلام» و با حضور مهمانان، دکتر حسن صدرایی عارف (کارشناس رسانه و مدیرکل فضای مجازی مجمع جهانی اهل بیت)، دکتر علیرضا محمدلو (کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی) روی آنتن رفت.
شگردهای رسانهای
در ایجاد اختلاف در وقایع اخیر
در این برنامه، محمدلو با بیان این که در تمام سالهای بعد از انقلاب دشمنان تلاش بسیاری برای ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی کردند حتی در اتفاقات اخیر مسئله قشری مربوط به زنان را تبدیل به مسئلهای قومی و مذهبی کردند خاطر نشان کرد: اتفاقات اخیر و یا اتفاقات ماقبل و ما بعد از این اتفاق میبایست به درستی واکاوی شود و سهم هر یک از فضاهای ذهنی، مجازی و عینی یا میدانی درست مشخص شود. این سه لایه را میبایست در کنار یگدیگر دید در فضای ذهنی اتفاقهایی رقم میخورد و امتدادی در فضای مجازی پیدا میکند برجسته سازی صورت میگیرد و بازنمایی جدید و امتدادی به فضای میدان میآید.
وی در ادامه با اشاره به این که اگر بخواهیم تمام توانمان را صرف مدیریت میدان کنیم دچار خطای شناختی میشویم گفت: در قضیه پدیده سلام فرمانده سن جنبشهای اجتماعی را پایین دانستیم که اتفاقی مبارک برای جمهوری اسلامی ایران است اما از آن طرف این را هم باید به درستی تبیین بکنیم که جوانها و نوجوانهایی داریم که به دلیل نا آشنایی با نسل قبلی و مبانی انقلاب دچار انزجار شناختی هستند که از طریق آن فضای ذهنی میتوانیم فضای میدان را درو کنیم.
محمدلو با طرح این سؤال که اگر بخواهیم در مواجهه با اینگونه اتفاقات به درستی برخورد بکنیم شگردها کجا تاثیرگذار میشوند افزود: بخشی از شگردها در کرسیهای علمی و دانشی رقم میخورند یعنی فضای تئوریک، کتابها، حوزهها و دانشگاهها اما متاسفانه بسیاری از این فضاها دچار نقص، مسمومیت، عدم طرح صحیح مباحث و یا عدم اتصال به میدان هستند. فضای آموزش ما دچار مشکل است و برای این که جامعه به لحاظ تواناییهای فرهنگی و معرفتی به استاندارد برسد نوجوان میبایست احساس هویت کند و مدرسهای که در آن در حال تحصیل هست را ریلی برای مباحث علمی، دانشی و آموزشی بداند نه این که صرفا در فضایی آموزشی قرار بگیرد که بعد ما شاهد هنجار شکنی جمعی از اسکیت سواران در بلوار چمران شیراز باشیم.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی با عنوان این که آنچه رخ میدهد ابتدا در فضای ذهنی و شناختی شکل میگیرد گفت: باید عرصه فرهنگی را جدیتر گرفت و توان جمهوری اسلامی ایران به سمت مباحث فرهنگی را بیشتر کرد. بودجه اختصاصی به فرهنگ در کل کشور کمتر از دو درصد است که با اختصاص این میزان از بودجه برای کشوری که امنیتش فرهنگ پایه و درون زا است و ادعایش این است که به انسجام اسلامی و نسبت جمهوریت در کنار اسلامیت خود مفتخر است چگونه جمهوریت میبایست بقا و توسعه پیدا کند.
وی تاکید کرد: طبق فرمایشات مقام معظم رهبری هدف دشمنان، ملت ایران، ایران اسلامی و نظام اسلامی است. جمهوریت، اسلامیت و بخشی به نام تمامیت ارضی ایرانی قوی را شکل میدهد. تمام هدف آنها این است که گسلهای آسیب خیز در قشرهای مختلف را با ابزاری به نام رسانه تکان بدهند چرا که بیش از ٩٠ درصد زندگی ما با رسانهها عجین شده است. به تعبیر الوین تافلر جامعهشناس، نظریهپرداز و نویسنده آمریکایی جهش جامعه موج سومی به سوی کلبه الکترونیک است. به این معنا که ابزارهای الکترونیک این امکان را به افراد میدهند که از راه دور به شغلهای متمرکز در خانه روی آورند و مفهوم کلبه الکترونیک شکل بگیرد.
برجستهسازی، کانال انحرافی و حرکت از پله دوم از معروفترین شگردهای عملیات روانی است. در این شگرد، بخش اول یک رخداد و یا ماجرا که نقطه آغازین آن است حذف و نادیده گرفته میشود و در همان حال، روی پله دوم ماجرا، که نتیجه منطقی و پیامد طبیعی پله اول است، تاکید ورزیده و بزرگنمایی میکنند به گونهای که انگار تمام ماجرا همان پله دوم بوده است. اشکال کار ما در فضای امروز یعنی جهاد تبیین نرفتن به سمت چراییهای نقطه شروع است که موجب روایتهای ناقص، بازنماییهای غلط و اتفاقات کف میدان میشود.
تلاش نافرجام رسانههای معاند
در اقلیت خواندن اهل سنت
ماموستا عبدالسلام کریمی؛ مشاور رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی طی گفتوگوی تلفنی با برنامه امواج شبهه رادیو گفتوگو با اشاره به این که بیش از چند دهه از انقلاب اسلامی و طراحی نظام جمهوری اسلامی توسط معمار و ایدئولوگ انقلاب اسلامی ایران، تأیید آن در 12 فروردین 58 توسط مردم و تصویب آن در چهارچوب اصول قانون اساسی میگذرد هنوز هم رسانهها در تلاش هستند تا با ایجاد تعارضی مصنوعی بین این دو مفهوم اساسی موجب اختلاف شوند گفت: از نظر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران چون «اکثریت قاطع ملت ایران مسلمان است» این اکثریت میتوانستند یک جمهوری اسلامی را تشکیل دهند. در چنین جمهوریتی، حقوق اقلیتها هم تضمین شده است و تفاوتی میان شیعه و سنی وجود ندارد. طبق کلام امام خمینی ره ما با مسلمین اهل تسنن یکی هستیم؛ واحد هستیم که مسلمان و برادر هستیم. اگر کسی کلامی بگوید که باعث تفرقه بین ما مسلمانها بشود، بدانید که یا جاهل هستند یا از کسانی هستند که می خواهند بین مسلمانان اختلاف بیندازند. قضیه شیعه و سنی اصلًا در کار نیست، ما همه با هم برادر هستیم. مشاور رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی با بیان این که ایران رنگینکمان اقوام است و اتحادی ناگُسَستنی از ترک، کرد، لر، فارس، عرب و بلوچ میان اقوام مختلف وجود دارد افزود: زیبایی رنگین کمان به در کنار هم بودن رنگها است بنابراین زیبایی، قدرت و بیمه شدن این مملکت و نظام در هم بستگی و اتحاد بین اقوام و ادیان است. همان طور که رهبر انقلاب اسلامی هوشیاری در مقابل توطئه ایجاد اختلاف شیعه و سنی را مورد تاکید قرار دادند و اعلام کردند اهانت به مقدسات شیعه یا سنی، خط قرمز نظام است و هیچکس چه شیعه و چه سنی، حق ندارد با غفلت یا از روی تعصب این خط قرمز را نادیده بگیرد و خواسته یا ناخواسته، به بهترین ابزار دشمن تبدیل شود. مقام معظم رهبری طبق قانون، عقلا و شرعا حجت ما هستند و ما نیز به دنبال انسجام و وحدت ملی و اقتدار این نظام هستیم.
جنگ ترکیبی
پیشبرنده اهداف شبکههای تفرقهافکن
صدرایی عارف؛ با اشاره به این که امروزه فضای مجازی و رسانههای فعال در آن به صورت جدی تمام ابعاد جهان کنونی را در برگرفته است گفت: در حوزه راهبردهای رسانهای زمانی که برآیند پیامهای فضای حاکم بر رسانه را تحلیل میکنیم به ٣ راهبرد اساسی اسلام هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی میرسیم اما اين كه در حوزه تاکتیکهایی مانند ایجاد گسلها یا توجه به حوزه تبعیض مذهبی و مواردی از این قبیل چگونه رفتار میکنند مورد توجه است.
این کارشناس رسانه و مدیرکل فضای مجازی مجمع جهانی اهل بیت در ادامه میگوید زمان پیروزی انقلاب نام جمهوری شیعه یا شیعی نبود بلکه جمهوری اسلامی نام گذاری شد این نام گذاری اتفاقی نبود بلکه بر اساس یک مبنا شکل گرفت همچنین نوع خدمات به اهل سنت بعد از انقلاب اسلامی و در عصر جمهوری اسلامی و برگزاری کنفرانس هفته وحدت با حضور صدها اندیشمند برتر جهان اسلام از داخل و خارج نیز بر اساس یک مبنا اتفاق میافتد.
وی در پاسخ به علت ورود اتفاقات اخیر به مقوله اختلافات مذهبی و قومیتی گفت: اتفاقی که در ابتدا رخ داد و جنس شعارهایی که از آن استخراج شد در حوزه پوشش و مواردی از این قبیل دنبال شد شعار زن، زندگی، آزادی علی رغم داشتن ظاهری زیبا محتوایی از کرامت زن، زندگی و مهمترین محور و کانون زندگی یعنی خانواده در آن پیدا نیست. این شعار با این پیوست در مناطقی که آنها میخواستند تجزیهطلبی و مواردی از این قبیل را دنبال کند جواب نداد به همین خاطر میبایست این اتفاق را در قالب یک جنگ ترکیبی پیش میبردند یعنی مطالبات قشری در بخشی از طبقات اجتماعی پایتخت و برخی شهرهای بزرگ دیگر و مطالبات مذهبی در بخشی دیگر دنبال شد چرا که نقطه آغاز به تنهایی پیش برنده اهداف آنها نبود و به این ترتیب با تشکیل جنگ ترکیبی و توجه همزمان به هر سه آنها به دنبال دستیابی به اهداف خود هستند.
هوشنگ امیراحمدی؛ تحلیلگر سیاسی ایران _ آمریکا که از او با نام دلال رابطه با آمریکا یاد میشود در بخشی از سخنان خود در رابطه با اقوام و مذاهب و ارتباطش با اتفاقات اخیر میگوید مرکز جریانات اخیر در لندن است. این رسانهها با جمعآوری اطلاعات، تحریک مردم و ایجاد آشوب و فعال کردن نگاههای قومی سعی بر تجزیه ایران دارند. تلویزیونها در لندن به بهانه دموکراسی، حقوق بشر و به اسم انقلاب علیه ایران، تمامیت ارضی و امنیت کشور صحبت میکنند هدف اینها سوریه سازی ایران است و در چهارچوب منافع خودشان ایفای نقش میکنند.
دکترین نفرت یا ویروس پنج لایهای
بهنام آنفلونزای نیویورکی
محمدلو در بخشی از سخنان خود میگوید کميسيون مالى کنگره آمريکا با دعوت از مسئول بخشِ ايرانِ وزارتِ امورِ خارجه آمريکا (معاون اسبق وزیر امور خارجه) نيکلاس برنز(سفیر فعلی آمریکا در چین) تئوریِ دکترین جديدِ آمريکا نسبت به ايران را تشريح کرد. نیکلاس برنز با اذعان به اين که اتحاد، انسجام و در صحنه بودن مردم ايران خنثىکننده تئوریهای پیشین ايالات متحده یعنی تئوریهای هويج و چماق، پليس خوب پليس بد، مکانيسم ماشه، شک و بهت و بالاخره تئوری قورباغه بوده، دکترین جدید ایالات متحده را حمله به این مسئله دانست و تاکید کرد این دکترین حاصل کاشتههای ما در چند سال اخیر در ایران بوده و میبایست هم اکنون از این امکان که در ایران فراهم آوردیم استفاده نماییم.
وی افزود: راهحل ارائه شده نیکلاس برنز در برابر ایران، پاشاندن بذر نفرت در قلب مردم ایران بود که نام آنفلوآنزای نيويورکی به خود گرفت ویروسی پنج لایه مبتنی بر نفرت مردم از مردم، نفرت مردم از مسئولین، نفرت مردم از نظام، نفرت مردم از ایران و نفرت مردم از اسلام است که در قضایای اخیر اوج گیری و احیای این دکترین با محور ناامن سازی فرسایشی و جنگ اعصاب با رویکرد تولید نفرت و با هدف گسل سازی را شاهد بودیم. از موارد دیگر میتوان به ساخت فیلمهای ضد اسلامی، ایجاد چهرههایی مانند القاعده، ایجاد کمپینهایی در غرب موسوم به کمپینهای امضاء اشاره کرد.
این کارشناس رسانه و پژوهشگر علوم اجتماعی در ادامه با اشاره به این که نفرت مردم از مردم از مهمترین بخشهای این تئوری است افزود: این مهم تنها با چاشنیهای قومیت و مذهب مبتنی بر زبان و تفکر میتواند عملی شود به همین خاطر است که از بحث زبان و تفکر که شروع، چالش سازی، فرقه سازی و پر رنگ کردن اختلافها است عبور کرده و به ساحت بدن رسیدهاند چرا که بحث جنسیت به تنهایی در مرزها نتیجه نمیدهد. واژهها در بحث دگرگونی بسیار مهم هستند زمانی که شما از زن سخن میگویید در آذربایجان، کردستان و سیستان و بلوچستان با گارد و سپر رو به رو میشوید بنابراین با ایجاد جنگی ترکیبی اختلافها را مورد هدف قرار میدهند.
وی در ادامه با تبیین روند اتفاقات اخیر گفت: دشمنان در ابتدا با کشته سازی سعی در تحریک افکار عمومی با جرقهای مهیج داشتند و چه بهتر که این جرقه زن و نوجوان نیز باشد در لایه بعدی وارد فضای روایت سازی میشوند که با وجود سکوهای انتشار جدی و پشتیبانی در فاز روایت سازی هم شروع به دروغ پراکنی، شایعه سازی، بزرگنمایی و حرکت از پله دوم کردند در فاز سوم برای تعمیق روایتها شروع به هشتگ سازی کرده بنابراین امروزه اهمیت واژهها را زمانی که سنتکام آمریکا پشت داستان است نمیتوان نادیده گرفت بنابراین حریف جدی است و کاملا مجهز شده است تا جنگهای شناختی را ببرد.
در لایه چهارم پس از هشتگ سازی، شکل گیری کمپین و فضا سازی مطرح است که سنتکام در این فاز ایفای نقش میکند در لایه پنجم برای این که مردم از فضای مجازی رها شوند و کف میدان بیایند میبایست اسطوره سازی و سمبلیک شدن ماجرا را رقم زد رجوع به فیلمهای خانوادگی، تصاویر قدیمی یعنی لشگر سایبری مدیاها نیز میبایست فعال شود پس از این فاز نیازمند راهبری هستند بنابراین فاز ششم فاز شعارسازی نام میگیرد که جهت هویت بخشی به میدان ماجرا هست. در گام بعدی جهت تعمیم وارد فاز شبکه سازی برای بیشتر دیده شدن و داشتن بدنه اجتماعی میشوند.
لایه بعدی بحث تصویر سازی یعنی به خط کردن شبکههای داخلی است، نهمین فاز واقعیت سازی اتفاقات بیرونی و درگیر کردن افکار عمومی است و فاز دهم فاز جریان سازی یعنی ترکیب فضای ذهنیت، عینت و مجازی است که فاز خشونت و آنارشیسم هم این جا شکل میگیرد.
در انتها نیز صدرایی عارف با تاکید بر این که وظیفه امروز تبیین مجاهدانه و داوطلبانه است خاطر نشان کرد: سم زدایی این سموم فکریای که هنرمندانه و از قاب مدیا به جامعه مخاطب منتقل شده است کار آسانی نیست گرچه زمین رسانه در اختیار ما نیست اما تمام تلاشمان را در این راستا باید بکنیم.